یک ماهگی قند عسلم
عزیزم، پسرم
من و شما وبابا 15 روز خونه نانا(مامان خودم) بودیم تا من کامل خوب بشم و مامانم کمکم کنه اخه
خیلی کوچولو بودی .....
10 روزت بود که نانا و بابا و بنیامین(پسر خاله آمنه) بردنت دکتر میدونی واسه چی ی ی ی یی ؟
تا ختنه بشی
من همش گریه میکردم واسه همین نمیتونستم ببینم.....نانا نذاشت من بیام
اونا رفتن و بعد از یک ساعت اومدی اصلا گریه نمیکردی
اما من ..........گریهههههههه
پسرم زودی خوب شدی البته با زحمتای نانا...خیلی هم صبور و آروم بودی
نانا خیلی دوست داشت البته من و شما هم خیلی دوسش داریم
من که عاشقانه دوسش دارم و میبوسمش..
اینم عکسایی که خونه نانا بودی
واین عکس عید نوروز 1390
عزیزم عیدت مبارک
فرشته ی من تو بغل عزیز جون
خدایا من دیوانه وار پسرم رو دوست دارم ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی