سیزده ماهگی گل پسرم
سلام پسره سیزده ماهه ی من
خیلی ناراحتممممممم
اخه این روزها که یاد گرفتی راه بری دوست داری همه جا سرک بکشی و کنجکاوی کنی شیرینم
تند وتند راه میری و میوفتی عزیزم،و با صورت افتادی روی گل میز و..........
تا بهت رسیدم دیدم از بینی و دهانت داره خون میادمن و بابا هول شده بودیم تمام بدنم میلرزید
کلی گریه کردی............
اما خدا رو شکر که به خیر گذشت و فقط یه ضربه سطحی بود....
خونریزیش زودی قط شد
اما بالای لب و لثه شما پاره شده بود منم که خیلی خیلی ناراحتمممممممم
اما از بعد از اتفاق دیگه تنهات نمیذارم
هر قدمی که برمیداری یا من یا بابا کنارتیم
روزهایی هم که بابا سر کاره من همه کارهامو کنار میذارم که حواسم به گل پسرم باشههههه
توی هر اتاقی هم که میرم شما رو بغل میکنم میبرم با خودممممممممم
اینم از پسری من که بعد از کلی راه رفتن خسته و خواب آلود پناه به بالشت و شیشه شیرش آورده
منم پای نت بودم دیدم شایانم دراز کشیده اومدم ازش عکس گرفتم بعد از دو سه مین دیدم لالا کردههههههههههههههههههههههههه
خدااااااااااااااااااااااااااایا شکرت به خاطر این همه شیرینی و زیبایی و سلامتی که به پسرم دادی